به گزارش خبرگزاری حوزه، مرحوم آیت الله محمدعلی ناصری از اساتید اخلاق حوزه در یکی از دروس اخلاق خود به موضوع «چگونگی عاقبت بخیر شدن» پرداختند که متن آن بدین شرح است:
یکی از فرازهای دعای مکارم الأخلاق این است « اللَّهُمَّ اخْتِمْ بِعَفْوِک أَجَلِی» خدایا عمر مرا به عفو و بخشش منتهی کن.
برای روشن شدن مطلب مقدمهای عرض می کنم. زمانی که آثار حمل در مادر ظاهر شد، چهار ماه طول میکشد که این جنین در شکم مادر به کمال برسد.
از وقتی که نطفه منعقد می شود اسباب الهی مشغول کار میشوند تا این نطفه را در ظرف چهار ماه یک فرد کامل کنند، سه روح به او داده میشود اول وقتی منسجم شد یک روح جمادی به او تعلق میگیرد، دومی روح نباتی است که وقتی نطفه رشد پیدا میکند و جسم به شکل یک انسان در آمد روح حیوانی پیدا می کند، چهار ماه که گذشت روح ملکوتی عنایت می شود، یعنی تبدیل به یک انسان کامل میشود و لو اینکه کوچک باشد.
چهار ماه سیر تکاملی را طی میکند و رشد میکند تا آماده به دنیا آمدن شود و در ماه نهم به دنیا میآید. وقتی وارد دنیا شد، وارد مرحله چهارم زندگی اش می شود؛ قبلاً سه منزل را طی کرده است، اول عالم ذر، دومی پشت پدر، سومی شکم مادر.
این عوالم همه مقدمه برای مرحله چهارم است. این جا باید نتیجه سیر طبیعی اش باشد، خداوند متعال نمونه عالم وجود را ایجاد کرده است، یعنی این انسان خیلی با عظمت است.
هر کدام از ما به منزله منظومه شمسی هستیم، نمونه عالم وجود هستیم؛ یعنی آنچه که در منظومه از ماه، آسمان، خورشید، بیابان، جنگل و دریا هست، در وجود ما هم هست. بزرگان منظومه شمسی را بر انسان تطبیق کردهاند.
در کتاب های توحید و خداشناسی مفصل در این مورد مطالبی بیان شده است.
امیرالمؤمنین علیهالسلام خطاب به ما می فرمایند: « أَتَزعُمُ أَنَّکَ جرمٌ صَغیر وَ فیکَ اِنطَوی العالَمُ الأَکبَرُ».آیا تو گمان کردی موجود کوچکی هستی، یک عالم در تو تعبیه شده است، این بچه کوچک که متولد شد نمونه عالم وجود است.
این انسان تازه متولد شده وقتی که هنوز بچه است تکلیف ندارد، نمونه منظومه شمسی است؛ پس چرا بلاتکلیف است چون کامل نشده است، به تکلیف که رسید تولد دوباره پیدا می کند و به مرحله عبودیت و بندگی خدا می رسند.
خدا دو راه در مرحله تکلیف برای انسان قرار داده است، یک راه سعادت و یک راه شقاوت که باید با عقل خود تشخیص دهد و انتخاب کند، این امر اختیاری است، هر کدام را انتخاب کنیم و پیش بگیریم نتیجه اش را خواهیم دید، اگر راه سعادت و ولایت را رفتیم در آخر نعمت های ابدی و فراوان نصیبمان می شود و اگر راه شقاوت و مخالت را پیش گرفتیم در آخر عذاب و آتش در انتظار ماست.
انسان دو تولد دارد؛ یک تولد تکوینی که از مادر است و یک تولد تشریعی که مکلف به احکام الهی میشود، این جا باید سعی و کوشش کند تا به کمال برسد، در این مرحله اگر من راه مخالفت با خدا را پیش بگیرم صورت برزخی من تغییر خواهد کرد، روح من ملکوتی و مطابق با جسمم بود، حالا که به انحراف و خلاف رفتم صورت باطنی من دگرگون شد، لذا انسان سعی کند خلاف دستورات الهی نرود، هم اعمال ظاهری و هم اعمال باطنی و جوانحی، طبق دین باشد.
مطلب دیگر اینکه اگر در شکم مادر انسان ناقص به دنیا آمد، دیگر قابل جبران نیست. هیچ کس نمیتواند یک مجنون را عاقل و یا یک کور مادرزاد را بینا کند، اما در تولد دوم که باید طبق صورت ظاهر به راه راست برویم، اگر صورت برزخی ما عوض شود در این دنیا قابل اصلاح است و با توبه واقعی آن صورت خوب را با عنایت خداوند متعال پیدا می کنیم، اگر انسان واقعا توبه کند خداوند مهربان گناهان او را می بخشد.